سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همنشینی دانشمندان عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی
معرفی اجمالی حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی
  • نویسنده : وحید کاظم زاده قاضی جهانی:: 84/7/29:: 2:54 عصر
  •                                                   

     

        

    معرفی اجمالی

     

     حضرت آیت الله دکتر  هاشم هاشم زاده هریسی
      

    نام: هاشم
    شهرت: هاشم زاده (معروف به هریسى)
    نام پدر: قربان
    زادگاه: هریس
    سال تولد: 1317شمسى
    مسئولیّت: عضویّت در هیئت نظارت بر اجراى فرمان حضرت امام، نمایندگى ولى فقیه در بسیج دانش جویى دانشگاه ها، نمایندگى مجلس شوراى اسلامى در دوره سوم و پنجم از تبریز، ریاست کمیسیون اصل 88 و اصل 90 قانون اساسى، عضویّت در کمیسیون فرهنگ عمومى کشور، عضویّت در کمیسیون شوراى عالى جوانان، عضویّت در هیئت نظارت بر اجراى قانون اساسى، نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى در دوره سوم از استان آذربایجان شرقى.

                                                     

     

     

     

    تولد و دوران کودکى


    این جانب به سال 1317 شمسى در شهرستان هریس به دنیا آمدم. پدرم یک کشاورز زحمت کش ولى عارف به مسائل، اهل قرآن، دعا، ذکر، عبادت، تهجّد و نماز شب بود. خدا گواه است که هنوز هم آن دعاها، عبادت ها، گریه ها و ناله هاى شبانه و سحرگاهان او، در گوشم طنین افکن و درخاطره ام ضبط و پیوسته براى من الهام بخش است و من هر چه دارم از آن صفا، سادگى، صداقت، امانت و دعاهاى پرسوز پدر دارم و از خودم هیچ!!



    تحصیلات

    در هفت سالگى وارد مکتب خانه شدم و تحصیلاتم را با فراگیرى قرآن آغاز کردم. پس از آموختن کامل قرآن و فراگیرى کتاب هایى که در مکتب خانه هاى وقت معمول بود، وارد مدارس جدید شدم و چون با خواندن قرآن و دروس مکتب خانه پایه درسىِ قوى یى داشتم، کلاس اوّل را نخوانده امتحان دادم و وارد کلاس دوم شدم در تمام دوران تحصیل، از شاگردان ممتاز و داراى رتبه اوّل بودم. من این موفقیّت را نه از خودم، بلکه از برکات قرآن و آموزش هاى جنبى یى که بیش تر آن ها دینى بود و پیش از ورود به مدرسه آن ها را آموخته بودم، مى دانم. بعد از فراغت از درس هاى کلاسیک در سال 1336شمسى وارد حوزه علمیّه تبریز شدم و در مدرسه طالبیّه تبریز حجره گرفتم و مشغول تحصیل شدم و از آن دوران طلایى، خاطرات بسیار زیبا و آموزنده اى به یاد دارم. اگر چه از نظر زندگى و وضع معیشتى در سخت ترین شرایط به سر مى بردیم که به بیان نمى گنجد و قابل ترسیم نیست، ولى از نظر معنوى و علمى فضاى بسیار مقدّس، زیبا و با صفا و در اوج لذت و شیرینى و عطرآگینى بود که هنوز هم شیرینى آن را در کامم و عطرش را در مشامم احساس مى کنم و آن دوران سخت و توان فرسا را آرزو مى کنم و«ربّى ارجعونى» مى خوانم، ولى جواب «کلّا» (قابل برگشت نیست) مى شنوم.
    در آن زمان مدرسه طالبیّه، هم از نظر معنوى و هم از نظر درسى و علمى از فعّال ترین، قوى ترین و پرشورترین مدارس و حوزه هاى تبریز و بلکه کشور بود و در ادبیّات و علوم پایه و مقدّمات از بسیارى حوزه ها و مدارس قوى تر و فعّال تر بود به طورى که هر کس پیش از اتمام ادبیّات و مقدّمات به حوزه علمیّه قم مى آمد، ضعفى در ادبیّات وى نسبت به طلّاب دیگر این مدرسه احساس مى شد. هم چنین از نظر معنوى هم در اوج زیبایى و عرفان بود به طورى که وقتى طلبه هاى جوان و نوجوان از روستاها بدون راهنما و مربّى وارد آن محیط علمى و معنوى و آن فضاى عطرآگین مى شدند، در طول چند روز همه زندگى و روحیّات آنان تحت تأثیر آن فضا قرار مى گرفت و تغییر پیدا مى کرد و به طور خودکار درس ها، عبادت ها، دعاها، مناجات ها و نمازهاى شب آنان و شیوه زندگى و معاشرت و اخلاقیاتشان به شکل زیبا و متعالى، تنظیم مى شد و من از صفا و معنویّت و از آداب، فرهنگ و سنّت هاى ارزش مند طلبگى حاکم بر آن مدرسه و از فعّالیّت هاى شبانه روزى و خستگى ناپذیر علمى و مباحثات پر چون و چرا و پرشور طلبه هاى آن مدرسه، خاطرات فراوان و شیرین و گفتنى ها دارم که به قلم و بیان نمى گنجد و هرگز آن ها را فراموش نمى کنم. بدین گونه در این حوزه و مدرسه و در آن فضاى مقدّس علمى و معنوىِ پرخاطره و پرتلاش، دروس پایه و ادبیّات یعنى صرف، نحو، منطق، اصول، معانى و بیان را به طور طولى و عرضى در مدت چهار سال به پایان رساندم و دروس فقه را آغاز کردم و مقدارى از شرح لمعه را خواندم آن گاه در سال 1340 شمسى که مرجعیّت عامّه و زعامت حوزه علمیّه قم به عهده آیة اللّه العظمى بروجردى بود؛ از تبریز به قم رفتم و وارد حوزه علمیّه قم شدم و در آن جا نیز دروس فقه و اصول را از شرح لمعه تا کفایه، به طور کامل به پایان رساندم. شرح لمعه را از حاج سیّد جواد آقا خطیبى تبریزى، رسائل و مکاسب را از محضر آیات و اساتید بزرگ آقایان:مکارم و سبحانى و کفایه را از محضر عالم با تقوا و استاد بزرگوار آیة اللّه طباطبائى معروف به سلطانى بروجردى استفاده کردم. مقدارى نیز فلسفه ، کلام، تفسیر، علوم قرآنى و درس هاى مختلف جنبى خواندم و در سال 1345 شمسى وارد تحصیلات دروس خارج فقه و اصول از محضر اساتید بزرگوار و آیات عظام نجفى مرعشى، گلپایگانى و اراکى رحمهم الله گردیدم. درس ها و مطالعات جنبى را در دروس تفسیر ، فلسفه، علوم قرآنى و علوم مورد نیاز دیگر ادامه دادم و در همان سال نویسندگى را شروع کرده، اوّلین کتابم را بانام حقایق تحریف شده منتشر کردم و تاکنون تعداد تألیفات و نوشته هایم در موضوعات مختلف به بیش از 74 جلد بالغ گردیده است.
    در سال 1361شمسى به دانشگاه روى آوردم به ترتیب در دانشگاه تبریز، دانشکده الهیاتِ دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتى سهند، مشغول تدریس شدم. بدین گونه تحصیلات، مباحثات و مطالعاتم از سال 1325شمسى شروع و تا سال 1360شمسى به مدت 35 سال هم چنان با شدّت و جدّیّت و بدون وقفه و حتى بدون تعطیل و تفریح، بلکه به طور پیوسته ادامه داشت تا آن جا که با شرکت در امتحانات حوزه علمیّه و امتحان خبرگان رهبرى در سال 1369شمسى موفق به اخذ مدارج علمى نهایى و به موازات آن از دانشگاه نیز موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته علوم قرآنى گردیدم و در طول تحصیلات و مطالعاتم به چهار امر مهم دیگر نیز مى پرداختم که عبارت اند از:
    1. تدریس در حوزه، دانشگاه، کلاس هاى ویژه و در سطح عموم؛
    2. تبلیغات و فعّالیّت هاى فرهنگى در سطح عموم در شهرستان ها؛
    3. نویسندگى در رشته ها و موضوعات مختلف مخصوصاً در مورد قرآن و بیش تر به سبک درسى؛
    4. فعّالیّت هاى سیاسى از آغاز قیام امام خمینى در مهر 1341 تاکنون به اشکال متفاوت و در ابعاد مختلف.
    در مورد هر کدام از این ها گفتنى هاى زیاد و خاطرات فراوان و آموزنده اى دارم که در این جا نمى گنجد و تنها به برخى از آن ها به مناسبت خاصّى اشاره مى شود.


     

    فعّالیّت هاى سیاسى

     

    چنان که اشاره شد، انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت آیة اللّه العظمى امام خمینى قدّس سرّه با یارى و مساعدت هاى بى دریغ مراجع و علماى بزرگ قم و حوزه هاى علمیّه و شهرستان ها در شب شانزدهم مهر 1341 آغاز گردید؛ زیرا در روز شانزدهم مهر لایحه مصوّبه «دولت علم» در مورد قانون انجمن هاى ایالتى و ولایتى با تیتر درشت در روزنامه هاى عصر منتشر و نزدیک غروب به قم رسید و چون در این لایحه شرط اسلامیّت در انتخاب کننده و انتخاب شونده و هم چنین نام قرآن از سوگند نامه حذف شده بود، بدین جهت در همان شب بعدا ز نماز مغرب و عشا، مراجع قم و در رأس آن حضرت امام قدّس سرّه با اصرار و جدّیّت بیش تر، جلسه شورا تشکیل دادند و فرداى آن روز اعلامیه اى صادر گردید و انقلاب اسلامى به طور رسمى آغاز شد و پس از دو ماه مبارزه بى امان و با فشار علما، روحانیّت و ملت این لایحه دولتى لغو شد؛ ولى بعد از چهل روز دو باره مستقیماً به وسیله خود شاه باعنوان لوایح شش گانه به شکل دیگرى مطرح گردید و انقلاب مجدّداً شروع شد و با شدّت بیش تر ادامه یافت و چون ما در قم بودیم و در کانون انقلاب قرار و حضور فعّال داشتیم، از همان آغاز انقلاب فعّالیّت هاى سیاسى ما شروع شد و این مأموریّت مقدّس را به اشکال مختلف انجام مى دادیم:پیام ها،نامه ها و اعلامیه هاى رهبرى انقلاب و مراجع عظام را در استان ها و شهرستان ها به علماى بزرگ و هسته هاى انقلاب مى رسانیدیم. در روزهاى حسّاس و بحرانى مانند روزهاى رأى گیرى، انتخابات، عزاى عمومى و...به استان ها و شهرستان ها مى رفتیم . برنامه ها و تصمیمات متّخذه حوزه و رهبرى و هم چنین حوادث و اخبار حوزه در باره انقلاب را به مردم و علماى بزرگ شهرستان ها ابلاغ مى کردیم و در ایّام مراسم و موسم هاى تبلیغى مانند ماه هاى: محرّم، صفر، رمضان و ایّام فاطمیّه و در هر مناسبتى که لازم بود به تبلیغات مى رفتیم و بیش ترین صحبت ها و تبلیغاتمان روى مسائل سیاسى و انقلاب متمرکز بود و بارها نیز در این راه به شهربانى، ژاندارمرى و ساواک محلّ مأموریّت، احضار شدیم و مورد بازجویى هاى شدید و مکرّر قرار گرفتیم و یک مرتبه نیز در ماه مبارک رمضان سال 1343شمسى در تبریز در مسجد مقبره و شعبان(مساجد شهید قاضى طباطبائى نماینده خاص حضرت امام در آذربایجان) به منبر مى رفتم، بعد از پایین آمدن از منبر در یکى از کوچه هاى خلوت مرا دستگیر و بدون اطلاعِ مردم به ساواک بردند و در یک سلول انفرادى، حبس کردند که خاطرات بسیار تلخ و شیرینى از این ماجرا دارم. پس از آزادى از زندان، در تبریز ممنوع المنبر شدم و این روال و داستان، هم چنان در طول تاریخ انقلاب ادامه داشت تا این که در سال 1353 ـ 1354شمسى با آیة اللّه شهید دکتر بهشتى در تهران ارتباط پیدا کردم و از قم مى آمدم به تهران و در جلسات شب هاى چهارشنبه آن شهید بزرگوار که جلسات بسیار منظّم، پربرکت و تاریخى بود؛ شرکت مى کردم و این جلسه به ظاهر به عنوان دیدار و ملاقات با دوستان، ولى در واقع به منظور خطّ دهى به نیروهاى انقلاب و کادرسازى براى انقلاب تشکیل مى شد و یک جلسه پربار سیاسى، فرهنگى و ارتباطى بود و من در این جلسات از شخصیّت فوق العاده و از افکار و اندیشه هاى بلند و اخلاق والاى آن شهید مظلوم شناخت خوب و عمیقى به دست آوردم و خاطرات فراوان و بسیار شیرینى در این مقولات دارم و علاقه شدیدى به آن بزرگوار پیدا نمودم و من معتقدم که شهید بهشتى، هم قبل از شهادتش مظلوم بود و شخصیّت استثنایى او حتى براى دوستانش ناشناخته بود و هم بعد از شهادتش که حقش در فراخور شأن و شخصیّتش ادا نمى شود.
    در کوران انقلاب این فعّالیّت ها بیش تر مى شد. در اکثر صحنه هاى مهم و حسّاس انقلاب حضور فعّال داشتم تا آن جا که جهت شرکت در تحصن تاریخى روحانیّت در دانشگاه تهران که نقطه عطفى در تاریخ انقلاب بود از قم آمدم و در آن تحصن حضور یافتم و با ورود حضرت امام به تهران تحصن پایان یافت و از دانشگاه به استقبال امام رفتیم.
    بعد از پیروزى انقلاب، فعّالیّت، بیش تر و وسیع تر و کار و مسئولیّت سنگین تر گردید. در اوایل پیروزى انقلاب که کشور احتیاج به آرامش بیش تر داشت و در هر جا ضدّ انقلاب حادثه مى آفرید، در آن روزهاى حسّاس من با داشتن حکم نظارت و بازرسى از سوى دفتر پى گیرى شوراى انقلاب و بعدها از سوى آیة اللّه هاشمى رفسنجانى و سپس از طرف آیة اللّه مهدوى کنى در دوران وزارتشان و از چندین مرجع دیگر که احکام همه آن ها، هم اکنون نیز در نزدم موجود است، تمام شهرستان هاى آذربایجان شرقى و غربى را مى گشتم و ضمناً از وضعیّت کلّى به ویژه از حوادث مهم این دو استان حسّاس و پر ماجرا مانند جریان نقده در آذربایجان غربى و جریان حزب خلق مسلمان در تبریز گزارش ها تهیّه و به مراکز ذى ربط ارسال مى داشتم که هم اکنون نیز نسخه هایى از آن گزارش هاى تاریخى را در اختیار دارم. تا سال 1360شمسى داستان بدین منوال گذشت. در همان سال طى مأموریّتى از قم به تبریز منتقل شدم و مسئولیّت سازمان تبلیغات اسلامى و نمایندگى حضرت امام در سپاه و چندین مسئولیّت مهم دیگر استانى را به عهده گرفتم که از آن تاریخ، دوران مسئولیّت ها و فعّالیّت هاى رسمى بنده آغاز شد و تاکنون حدود سى مسئولیّت مختلف در سطح استان و کشور را به عهده داشته ام و در دوران نمایندگى دوره سوم مجلس شوراى اسلامى مقالات فراوان سیاسى نوشتم که در روزنامه ها و مجلّات کشور منعکس و سپس تحت عنوان آیین کشوردارى در شش جلد، چاپ و منتشر گردید.
    در دوران جنگ تحمیلى به نمایندگى از سوى حضرت امام در سپاه شخصاً در جبهه هاى جنگ حضور فعّال داشتم. این فعّالیّت ها در برابر عظمت اسلام و انقلاب، امور ناچیز و کوچکى است که به حساب نمى آید و جز خجلت و شرمندگى در پیشگاه الهى چیزى ندارم و پرداختن به این مسائل تنها براى الهام و استفاده آیندگان است و گرنه، قابل ذکر نیست!!


     

    مسئولیّت ها

     

    چنان که اشاره شد از سال 1360شمسى با رفتن از قم به تبریز دوران مسئولیّت ها و فعّالیّت هاى رسمى شروع شد و از آن تاریخ تاکنون که هیجده سال مى باشد ، حدود سى مسئولیّت را در سطح استان و کشور، به عهده گرفتم که چند نمونه از آن ها به ترتیب عبارت اند از:
    1. عضویّت در هیئت نظارت بر اجراى فرمان حضرت امام قدّس سرّه ؛
    2. مسئولیّت پى گیرى و ارزیابى مسائل آذربایجان شرقى و غربى از سوى دفتر پى گیرى و ارزش یابى شوراى انقلاب؛
    3. مسئولیّت سازمان تبلیغات اسلامى استان آذربایجان شرقى؛
    4. نمایندگى حضرت امام به ترتیب در سپاه پنجم عاشورا، سپاه یکم ثار اللّه و سپاه نیروى مقاومت کشورى؛
    5. نمایندگى ولى فقیه در بسیج دانش جویى دانشگاه هاى کشور؛
    6. نمایندگى دوره سوم و پنجم مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تبریز؛
    7. مشاور آموزشى وزیر آموزش و پرورش؛
    8. عضویّت در کمیسیون فرهنگ عمومى کشور؛
    9. عضویّت در کمیسیون سیاسى اجتماعى شوراى عالى جوانان؛
    10. ریاست کمیسیون اصول 88 و 90 مجلس شوراى اسلامى و ریاست شعبه سوم مجلس؛
    11. نمایندگى قوّه مقنّنه در هیئت نظارت بر مطبوعات کشور؛
    12. نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى؛
    13. عضویّت در هیئت نظارت بر اجراى قانون اساسى؛
    14. ریاست کمیسیون ارتباطات هیئت.


     

    فعّالیّت هاى فرهنگى، علمى و تحقیقاتى

     

    چنان که گفته شد، در طول تحصیلاتم پیوسته در تمام ایّام تبلیغى و در مواقع حسّاس به شهرستان ها و روستاها مى رفتم و تبلیغ مى کردم و کلاس هاى فرهنگى، تربیتى و آموزشى تشکیل مى دادم و در قم نیز دفترى تأسیس کرده بودم با نام «مرکز تنظیم برنامه هاى درسى براى کلاس هاى مذهبى» که براى تمام کلاس هاى دینى که در سراسر کشور تشکیل مى شد، مخصوصاً در مورد آموزش قرآن، جزوه، کتاب و برنامه هاى درسى تنظیم و منتشر مى ساختم و روش ها، سبک ها و طرح هاى آموزشى را به سبک جدید ارائه مى دادم. هم چنین «جامعه تعلیمات قرآن» را به راه انداخته بودم که در بعضى از شهرها و روستاها شعبه داشت و در حدّ توان جلسه و انجمن علمى و فرهنگى تشکیل مى دادم تا کتاب ها و برنامه هاى تنظیم شده، مخصوصاً قرآن در آن جلسات و انجمن ها آموزش داده شود و خودم نیز در تعطیلات تابستان و در ایّام خاص و مناسبت ها به شهرستان ها مخصوصاً تهران مى رفتم و کلاس هاى آموزش عقاید و معارف اسلامى به ویژه آموزش قرآن تشکیل مى دادم و شخصاً تدریس مى کردم و در حوزه نیز براى جلب و جذب طلبه هاى حوزه به این گونه فعّالیّت هاى فرهنگى و آموزشى و به منظور استمداد از علما و مراجع در این امر مهم و مقدّس، طرح هایى تنظیم و منتشر مى کردیم و به مراجع و علماى بزرگ حوزه و شهرستان ها ارائه مى دادیم؛ مانند: طرح تشکیل «جامعه تعلیمات قرآن» طرح «ایجاد مؤسّسه تدریس دینى» طرح «موضوع بندى آموزشى علوم اسلامى» در جهت تنظیم کتاب هاى آموزشى و تشکیل کلاس هاى درسى در سطوح و موضوعات مختلف و هم چنین طرح هاى مختلف دیگر که نمونه هایى از آن ها در بعضى از نوشته هایم آمده و به یادگار مانده است.
    به این نکته باید توجّه شود که این گونه فعّالیّت هاى فرهنگى و آموزشى پیش از انقلاب در آن دوران اختناق و ستم شاهى و انزواى دین و قرآن یک ابتکار و تحوّل کاملاً جدید در حوزه علمیّه بود و یک نوع جنبش فکرى و انقلاب فرهنگى به شمار مى آمد که از حوزه آغاز شده بود و به پیکر جامعه تزریق مى شد و آن را زنده و بیدار مى ساخت. این فعّالیّت ها و حرکت جدیدى که از حوزه شروع شده بود، دین و قرآن را در جامعه از انزوا خارج نمود، فاصله ما بین قرآن و فرزندان قرآن را که سال هاى طولانى اتفاق افتاده بود، از میان برداشت و آن ها را به هم دیگر پیوند داد و زمینه هاى فکرى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى را فراهم نمود و به آن حرکت و سرعت بیش تر بخشید تا بالاخره به پیروزى انقلاب اسلامى منتهى شد و پس از پیروزى انقلاب اسلامى، این فعّالیّت ها به شکل دیگر و به طور وسیع ترى هم چنان ادامه دارد.
    به این نکته نیز باید توجّه شود که در این حرکت فرهنگى تنها نبودم، بلکه دوستان پاک، مخلص، وارسته و فعّال زیادى داشتم و افراد خوش ذوق، با سلیقه و فعّال دیگرى نیز بر این امر مقدّس قیام کرده بودند و من هم عضو کوچک و ناچیزى از آن ها بودم ، آن هم اگر خالص و شایسته پیشگاه الهى باشد و اگر او بپذیرد!! من فقط به لطف و رحمت او و به عفو و رأفت او امیدوارم!! یا من یعطى الکثیر بالقلیل.
    بعد از انقلاب نیز فعّالیّت هاى علمى و فرهنگى ام در ضمن فعّالیّت هاى سیاسى به صورت وسیع ترى هم در زمینه تدریس در دانشگاه ها و هم در زمینه نویسندگى و تحقیقات به اشکال گوناگون ادامه یافت که تاکنون 74 جلد کتاب در موضوعات علمى، اخلاقى، سیاسى، اجتماعى، قضایى، حقوقى و...تألیف، چاپ و منتشر کردم که فهرست، توضیحات و شرح آن ها خواهد آمد و در این جا نمونه هایى از فعّالیّت هاى فرهنگى به طور فهرست وار ذکر مى شود.


     

    فعّالیّت ها و برنامه هاى قرآنى

     

    از سال 1354شمسى کار و فعّالیّتم را در باره قرآن آغاز کرده ام و تاکنون مدت 24 سال است که در این امر مقدّس به طور تخصّصى و تمرکزى در دو سطح آموزشى و تحقیقى کار و فعّالیّت مى کنم. در آغاز کار قرآنى ام، در آن دوران فترت که به علّت سخت و طولانى بودن آموزش قرآن، ما بین قرآن و فرزندان قرآن فاصله افتاده بود، طرح جدید آموزش قرآن را در دو جلد به عنوان طرح نوین در آموزش قرآن و طرح نو در آموزش تجوید قرآن به سبک جدید ارائه کردم و روش هاى دیگرى نیز در این زمینه ارائه شد و این روش هاى جدید و ساده در کم ترین مدت، قرآن را به جوانان و نوجوانان آموزش داد و آن فترت و فاصله طولانى جوانانمان با قرآن به آشتى و پیوند تبدیل گردید به طورى که آن دوران را مى توان دوران آغاز تحول در آموزش قرآن نامید. در ادامه این برنامه، احساس کردم که آموزش قرآن در روخوانى محصور شده و در جا قدم مى زند، طرح از روخوانى تا علوم قرآن را ارائه دادم که قرآن رااز روخوانى ساده تا علوم قرآن در پنج مرحله و هر مرحله در چند کلاس، آموزش مى دهد و در یک نقطه مشخّص فارغ التحصیل مى کند و این طرح در بعضى از کتاب هایم چاپ و منتشر شده، بخشى از کتاب هاى این مراحل نیز نوشته شده و منتشر گردیده است.


     

    برنامه هاى تحقیقاتى و آموزشى

     

    در رابطه با قرآن دو نوع و در دو سطح، کار علمى در دست انجام دارم که بخشى از آن ها چاپ و منتشر شده است و هم چنان به طور سلسله وار ادامه دارد:


     

    الف) کارتحقیقاتى

    کار تحقیقاتى براى خواص و محققان در هفت موضوع:
    1. طبقه بندى و موضوع بندى آیات قرآن بر اساس کاربردى و نیازهاى حکومتى در دو سطح: آموزشى، تحقیقاتى؛
    2. تحقیقات آمارى و احصایى؛
    3. آشنایى با خصوصیّات، ویژگى ها و مسائل کلّى سوره هاى قرآن (چهار جلد منتشر شده)؛
    4. قرآن شناسى و علوم قرآنى (منتشر شده)؛
    5. منابع شناسى و روش تحقیق در قرآن؛
    6. نماز در قرآن؛
    7. عترت در قرآن.


     

    ب) آموزش همگانى

    آموزش همگانى براى عموم به خصوص جوانان در پنج مرحله:
    1. روخوانى و ساده خوانى قرآن به سبک جدید (منتشر شده)؛
    2. صحیح خوانى و قواعد لازم تجوید به سبک جدید (منتشر شده)؛
    3. آموزش ترجمه قرآن به سبک خودآموز؛
    4. تفسیر موضوعى و درسى در سطح عموم(سه جلد منتشر شده)؛
    5. تعالیم و معارف قرآن، علوم قرآن و قرآن شناسى به سبک آموزشى.
    براى انجام این فعّالیّت هاى گسترده علمى و آموزشى قبل از انقلاب ، مرکزى به عنوان «جامعه تعلیمات قرآن» را تأسیس کرده بودم و بعد از انقلاب نیز مؤسّسه اى را به عنوان «بنیاد علوم قرآن و حدیث» تأسیس کرده و به ثبت رساندم که اکنون مشغول به فعّالیّت و ارائه خدمات قرآنى است. از این طریق تاکنون بیش از 74 جلد کتاب نوشته شده و منتشر گردیده است که بیست جلد آن فقط در باره قرآن است و چند پروژه تحقیقاتى و آموزشى و هم چنین پروژه عظیم «تبویب قرآن» در دو سطح تحقیقاتى و آموزشى نیز در دست اقدام است که در به ثمر رساندن آن ها به یارى و مساعدت الهى و توجّه مسئولان و مراکز ذى ربط دارم.
    در اثر همین خدمات کوچک و ناچیزى که به پیشگاه قرآن تقدیم شده است، در سال 1373شمسى در دومین نمایشگاه قرآن، به عنوان اوّلین خادمان قرآن معرّفى و مفتخر به اخذ لوح تقدیر گردیدم. البته این عمل تجلیلى بود از مقام شامخ قرآن و نه از من، چه آن که خدمات من بسیار ناقص و ناچیز است و در فراخور شأن کتاب خدا نیست. من خود از پیشگاه قرآن و صاحبش و آورنده آن خجل و شرمنده ام و عذر و تقصیر به پیشگاهش مى آورم!!


     

    تألیفات

     

    الف) درس هاى قرآنى

    1. طرح نوین؛ 2. طرح نو؛ 3. خودآموز قرآن؛ 4. همه با هم به سوى قرآن؛ 5. در مکتب قرآن؛ 6. فرهنگ قرآن(سه جلد)؛ 7. شناخت سوره هاى قرآن(سه جلد)؛ 8.اعلام و علوم قرآن؛ 9. شناسنامه سوره هاى قرآن؛ 10. شناخت قرآن؛ 11. قرآن شناسى علّامه طباطبائى؛ 12. طرح تبویب قرآن؛ 13. طرح پروژه هاى آموزشى و تحقیقاتى؛ 14. قرآن و عترت؛

    ب) درس هاى اخلاقى، روایى و عقیدتى

    15. علم الاخلاق(دوجلد)؛ 16. درمکتب پیشوایان؛ 17.خداشناسى درکلاس درس؛

    ج) کتاب هاى متفرّقه

    18. حقایق تحریف شده؛ 19. اسلام و مسئله شفاعت؛ 20. بهداشت و درمان در اسلام؛ 21. حقوق و وظایف زن در اسلام؛ 22. پیام خون؛ 23. سفیران انقلاب؛ 24.تکرار تاریخ؛ 25. دو تاریخ همگون؛ 26. صداى عدالت (بیست شماره)؛ 27. رساله احکام آموزشى؛

    د) کتب آیین کشوردارى

    28. وظایف مسئولین؛ 29. وظایف نمایندگان مجلس شوراى اسلامى؛ 30. قضا و دستگاه قضا در اسلام(وظایف قضات)؛ 31. مجموعه مقالات؛ 32. آیین انتخاب و گزینش در اسلام؛ 33. بررسى خطوط و جریانات سیاسى؛ 34. صداى دوستى و تعادل... .

    هـ) ترجمه ها

    35. مقدّمه دعوت حق(باهمکارى آقاى نجمى)؛ 36. ترجمه البیان(دوجلد) (باهمکارى آقاى نجمى)؛ 37. افسانه عبداللّه بن سبا(دوجلد)(باهمکارى آقاى نجمى)؛ 38. نقش عایشه در تاریخ اسلام(باهمکارى آقاى نجمى)؛

    و) کتاب هاى آماده چاپ یا در دست اقدام

    39. مجموعه کلام حضرت امام در مورد مجلس و نمایندگان؛ 40. تلخیص الوظائف؛ 41. آیات الاحکام (دو جلد)؛ 42. تبویب آیات قرآن مجید؛ 43. منابع علوم قرآنى و کتاب شناسى قرآن؛ 44. فرهنگ احادیث؛ 45. سیره و اخلاق عملى اسوه هاى انسانیت؛ 46. تعلیم و تربیت اسلامى و تفاهم بین المللى؛ 47. نماز در قرآن.
    بعضى از این کتاب ها دو تا چهار جلد مى باشد که تعداد مجلدات به 75 جلد بالغ مى شود.


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی
    هاشم زاده هریسی:ولایت فقیه منصبی الهی است و از رای مردم مشروعیت
    طرفداران سرسخت نظارت در زمان حیات حضرت امام امروز مخالفان جدی ن
    قسمت نهایی مصاحبه خبرنگاران با حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاد
    قسمت سوم مصاحبه خبرنگاران با حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده
    مصاحبه خبرنگاران با حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی
    گشت ارشاد اگرحساب شده نباشد بهتر است که اصلا نباشد
    مسوولان نظام اعتماد را به جامعه برگردانند
    آیت الله دکتر هاشم زاده هریسی: خیال نکنیم اگر خشونت کنیم طرف مقا
    بخشنامه اخیر رئیس سازمان ثبت درباره عندالاستطاعه شدن مهریه الزا
    آیت الله دکتر هاشم زاده هریسی : میرحسین موسوی دولت نجات ملی تش
    اولین قدم روحانیون برای جذب جوانان احترام گذاشتن و ارزش قائل شد
    نامه سرگشاده سفیران صلح به نخست وزیر ترکیه
    تقدیر موسسه بین المللی سفیران صلح از رئیس محترم جمهور در مساله غ
    نامه موسسه بین المللی سفیران صلح به بانکی مون دبیرکل سازمان ملل
    [همه عناوین(27)][عناوین آرشیوشده]
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 105669
    بازدید امروز : 4
    بازدید دیروز : 7
    ............. بایگانی.............
    زمستان 1386
    پاییز 1386
    تابستان 1386
    پاییز 1385
    تابستان 1385
    زمستان 1384
    پاییز 1384

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی
    وحید کاظم زاده قاضی جهانی
    با عرض سلام و ادب از اینکه این وبلاگ را انتخاب نموده اید به خود می بالیم بنده وحید کاظم زاده قاضی جهانی متولد روز جمعه 14 آوریل 1978برابر با25 فروردین 1357 و دانشجوی سال آخر رشته مهندسی برق می باشم تاکنون سه مورد از کتب و نوشته های بنده به شرح زیر منتشر گردیده است: 1- اعتدال و میانه روی از دیدگاه اسلام 2- آیه های هدایت 3- قاضی جهان درگذر تاریخ از سال 1373 به روزنامه نگاری روی آورده و در نشریات زیر به قلم زنی مشغول بوده ام: ---- خبرنگار روزنامه مهدآزادی به مدت دو سال ---- از نویسندگان هیئت تحریریه هفته نامه میثاق ---- سردبیر ماهنامه دانشجویی صدای دانشجو ---- سردبیر ماهنامه قرآنی مشکوه ---- از نویسندگان هفته نامه ارزشها ---- از نویسندگان سرویس سیاسی روزنامه سراسری صدای عدالت ---- و دهها روزنامه و نشریه دیگر تاکنون در همایشهای مختلف صدها مقاله در عناوین مختلف ارائه کرده ام و در بیشتر آنها مفتخر به دریافت لوح تقدیر مقاله برگزیده شده ام. این وبلا گ دریچه ای برای معرفی آثار حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی می باشد.

    .......... لوگوی خودم ........
    پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی
    .......لوگوی دوستان ........


















    ....... لینک دوستان .......
    کوثر
    ریحانه النبی ماهشهر

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........