مصاحبه خبرنگاران با حضرت آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی:
گشت ارشاد اگرحساب شده نباشد بهتر است که اصلا نباشد
قسمت دوم
· دید گاه اسلام درباره روابط دوجنس مغایر و چهارچوب هایی که برای این نوع روابط ترسیم شده است چیست؟
عرض کنم که دو نوع رابطه وجود دارد :
1- اجتماعی
2- جنسی(تمایلات جنسی)
در مورد اول باید گفت روابط اجتماعی برای زن ومرد در اسلام محدودیت ندارد مگر اینکه این روابط اجتماعی در روابط جنسی اثرگذار باشد وآنرا منحرف ومختل سازد.برای اینکه دین اسلام یک دین اجتماعی است وهم برای زن وهم برای مرد بدین لحاظ زن و مرد در اجتماع ، محیط کار ، محیط دانشگاه و محیط اداری و در مسائل علمی و فرهنگی می توانند کار مشترک انجام دهند و در همه این عرصه ها همکاری کنند وکمک یکدیگر با شند ودر پیشرفت جوامع بشری شریک و سهیم باشند ولی هرموقع وهر کجا که احساس شود از مرز همکاری تجاوز کرده هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی در حال پدید آمدن است آنجا خط قرمز و مرز ممنوعه به شمار می آید زیرا خطر ناک و فساد انگیز است روابط اجتماعی زن و مرد تا به این حد نرسیده است آزاد است و اما در رابطه با مورد دوم یعنی روابط جنسی : هر عمل یا گفتار ورفتاری که وسوسه ایجاد کند وروابط اجتماعی را تحریک و تحریف کند و تحت تاثیر خود قرار دهد ممنوع وغیر مجــاز می باشد مگر اینکه به قصد ازدواج بوده ومقدمه پیوند شرعی باشد در این صورت می توانند ارتباط محدود ، معقول و حساب شده وکنترل شده ای داشته باشند ولی در این حال باید خیلی ازشئون ومسائل جنسی رارعایت کنند واین ارتباط را در محیط دانشگاه بگونه ای تنظیم کنند ودرحدی باشد که:
اولاً: تحریک وتهییج کننده دیگران نباشد.
ثانیاً: عفوت عمومی را مخدوش نکند.
ثالثاً: در حد شناخت روحی و اخلاقی یکدیگر باشد.
رابعاً: فریب و فریب کاری درمیان نباشد شفاف وصادقانه باشد .
خامساً: مرزهای شرعی ، اخلاقی و نامحرم بودن رعایت گردد.
سادساً: شئون وقداست محیط دانشگاه وجامعه حفظ شود.
سابعاً: حدآن رعایت شود و زیاد داغ نگردد وبه حدی نرسد که اگر ازدواج صلاح نشد و یا به هر دلیلی با موانعی روبه رو گردید و امکان پیدا نکرد قابل برگشت نباشد ، مشکلات و آسیب های روحی و خانوادگی ایجاد کند.
· آیا جامعه کنونی ماجامعه اسلامی است ؟
اگراین بحث بطور نسبی مورد مطالعه قرار گیرد باید گفت که از قبل انقلاب بسیار بهتر شده است هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی متفاوت است از نظر کمی بسیار وسعت پیدا کرده است همانطور که می دانید قبل از انقلاب به اینگونه نبود واکثر خانواده های مذهبی اجازه حضور دخترانشان را در دانشگاهها وادارات و.. .نمی دادند .
دیگر امروز اینگونه نیست وشاهد گسترش ارتباطات هستیم واز باب کیفی هم باید گفت که قبل از انقلاب با اینکه روابط از نظر کمی محدود بود ولی ازنظر کیفی دارای هیچگونه مرز محدودیتی نبود ارتباطات کلا و یا اکثریت قاطع حالت ابتذال پیدا کرده بود ولی امروز درآن حد ابتذال نیست بدین جهت می توان گفت که ارتباطات دوجنس مغایر امروز وسیع تر ولی در عین حال تا حدی بهتر وسالمتر از قبل انقلاب است وهمچنین در مقایسه با بسیاری از کشورها بهتر وسالم تر است ولی اگر این روابط با آنچه در اسلام تعریف شده است وبا آنچه شایسته جامعه اسلامی است با آن مقایسه کنیم مطلوب به نظر نمی رسد وبا آن خیلی فاصله داریم وگاهی در تضاد است و در دانشگاه اسلامی باید جوانان اعم از دختر و پسر طوری شناخته بشوند وتربیت گردند که از دلشان نور ساطع شود تقوا ، مصونیت و بازدارندگی درونی در دلشان ایجاد گردد وزمینه ها وشرایط طوری ساخته بشود که جوانان اسلامی بدون تذکر وعوامل اجباری خود به خود بطور طبیعی همه مسائل ومصالح را بشناسند ورعایت کنند روابطشان را با یکدیگر بطور سالم و در مسیر صحیح تنظیم کنند ومتاسفانه باید بگویم که در وضیعت فعلی به این مهم دست پیدا نکردیم واز این نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم و نتوانستیم جوانانمان را به این حالت ایده آل برسانیم .جوانان ما بسیار خوب ، پاک و دارای پذیرش این مفاهیم هستند وسر نوشت آنها و فطرت آنان بر نیکی وایمان نهاده شده است واگربه آنان برسیم اکثریت قاطع آنها پذیرش همه اصلاحات ، نیکی ها ، پیشرفت ها و مسائل فرهنگی رادارند اما در این قضیه موفق نبودیم وامروز نمی توانیم جوان را در محیط دانشگاه و اجتماع رها سازیم واگر رها کنیم باور نمی کنم که خیلی از آنها از لغزش واشتباه مصمون بمانند زمینه ها وشرایط مصونیت را برایشان فراهم نکرده ایم شرایط محدودیت غیر از شرایط مصونیت است آنچه مهم است فراهم کردن شرایط مصونیت است نه ایجاد محدودیت خلاصه اینکه وضعیت موجود را اگر بصورت نسبی حساب کنیم و با قبل از انقلاب و یا کشورهای دیگر مقایسه کنیم .وضعمان خوب است اما نسبت به آنچه اسلام بیان کرده است عمل نکرده ایم من بصورت کلی عرض می کنم ودرد من این است که ما از نظر فرهنگی واخلاقی به معنای عام آن در جامعه و در تربیت جوانانمان به معنای خاص آن کاملاً موفق نیستیم تاحدی ناکام هستیم ولی درعین حال نباید کارهای انجام شده را نادیده گرفت و باید گفت کارهای زیادی انجام گرفته وکارهای بسیاری زیادی هم انجام نگرفته است بنابراین ما هم ازخداون شرمنده ایم و هم ازجوانانمان!
زیرا ما در وضیعت فعلی از مرزهای اسلام و قرآن فاصله زیاد داریم ما با داشتن آنهمه آیات و روایات تحول آفرین تربیتی وهدایتی و آنهمه آموزه های ارزشمند زیبا ولطیف می توانستیم مردم وجوانانمان را دراین 30سال همچون فرشتگان تربیت کنیم وبه دنیا بگوییم بیایید این چنین باشید اگرچه این ادعای گزافی نیست ومن قاطعانه می گوییم ما از نظر اخلاقی و فرهنگی کار مهمی انجام نداده ایم و در پیشگاه خدا واسلام واین انقلاب بزرگ ونظام اسلامی مسئولیم وکم آوردیم ودر نهایت در پیشگاه جوانانمان که نتوانستیم به آنها برسیم خجل وشرمنده ایم وجای تاسف دارد که ما جامعه خود را رها کرده ایم وبه جهان می پردازیم بزعم خود می خواهیم دنیا را اصلاح کنیم به زیر پای خود نگاه نمی کنیم به آسمانها خیره شده ایم .
در منابر ، مساجد ومجالس وتریبون های نماز جمعه دیگر از مسائل اخلاقی خبری نیست و یا بسیار کمرنگ گردیده است و همه اش از مسائل سیاسی وتنفر بین المللی سخن گفته می شود و جوانان را با این امور مشغول ساختیم ما باید مسایل اخلاقی را برای مردم وجوانان فریاد بزنیم مع الاسف جامعه را آنقدر تند ، غلیظ و بطور افراطی سیاسی کرده و جامعه یک سویه ساخته ایم به طوری که تندی و افراط گرایی ارزش شده است به نام سیاست و حتی بنام اسلام ، اصول و ارزشها همه به هم افترا وتهمت می زنیم .پرخاشگری می کنیم و به هم دیگر می پریم یکدیگر را خائن ، وابسته ، یار ویاور دشمن می نامیم وجوانمان را خشن ، تند ، افراطی و پرخاشـــگر ببار می آوریم دلشان را مالامال از بد بینی و نفرت نسبت به یکدیگر و به جهان می سازیم عینک سیاه بر چشمشان می نهیم تا همه جا جزء اطرافشان را تیره وتار ببینند وجوانان دیگر که اینگونه افکار و مسایل راخوش ندارند و نمی پذیرند طرد می شوند ، بریــده می شوند وازاین طریق گسل اجتماعی بوجود می آورند .جامعه کاملا یک سویه و بطور افراطی سیاسی شده است ازاخلاق ، تقوا ، صداقت و اعتماد و احترام به یکدیگر حرفی و خبری نیست و یا بسیار کمتر وکم رنگ گردیده است.و این در حالی است که اگر مسایل ومفاهیم اخلاقی را بطور شفاف ، نرم و زیبا به جامعه و جوانان ارائه دهیم ازآن استقبال می کنند به سرعت راه خود را پیدا می کنند.متاسفانه ما در مسائل انسانی وفضایل اخلاقی عقبیم واین وضعیت شایسته یک نظام اسلامی نیست و بهتر ازنظام اسلامی ، نظامی نمی توان پیدا کرد و انقلاب ما انقلاب عدالت وانقلاب بشریت است . در تاریخ بشریت انقلابی بهتر ازآن نمی توان پیدا کرد ولی متاسفانه ما این نظام اسلامی بی بدلیل و این انقلاب بی نظیر را بطور شایسته مدیریت نمی کنیم همه چیز را در سیاست خلاصه کرده ایم آنهم سیاست به معنای تحریف شده آن باید بگویم که این اشتباه است زیرا اولاً دین همه اش سیاست نیست و ثانیاً سیاستی که جزء دیانت ماست به معنای مدیریت صحیح ومعقول جامعه است و به معنای سیاست بازی ها ، جناح بندی ها ، قیل وقال ها ، جنجال ها ، گروه بندی ها ، صف آرایی ها در برابر هم ، تنش ها و پرخاش های داخلی و بین المللی نیست با این سیاست های غیر اسلامی وتحریف شده نمی توانیم برای نظاممان و انقلابمان و برای کشورمان و جوانانمان طرفی ببندیم باید به سیاست اسلامی و اخلاقی برگردیم علمای قدیم ما مانند خواجه نصیر طوسی و دیگران سیاست را در علم اخلاق مطرح کرده اند در سه مرحله :
1) سیاست نفس به معنی مدیریت نفس انسانی
2) سیاست خانواده به معنی مدیریت خانواده
3) سیاست جامعه یعنی مدیریت جامعه
بنابراین سیاستی که جزء دیانت ماست همان مدیریت صحیح ، معقول ، متعادل وآرام جامعه است از اخلاق ، خود سازی و نفس انسانی گرفته تا خانواده وجامعه و همه را فرا می گیرد ولی درسیاست کنونی ما همه چیز فراموش شده جز عداوت و معرکه گیری وتنش داخلی و بین المللی !
· آیا کلاسهای دانشگاه (دختروپسر)باید جدا باشند؟
از نظر شرعی واسلامی اگر محیط ، محیط اسلامی باشد و محیط را سالم نگهدارند و درجوانان مصونیت ایجاد کنند کلاسهای مشترک هیچ گونه اشکالی ندارد دانشگاههایشان یکی است چه اشکالی دارد که کلاسهایشان نیز یکی و مختلط باشد مگر اینکه در این مسله گیر داشته باشیم ، محیط دانشگاه سالم نباشد وجوانانمان را نتوانیم خوب تربیت کنیم ومصونیت در آنها ایجاد کنیم و فضای دانشگاه را نتوانیم سالم بسازیم ولی اگر این دو را تامین کنیم جدا سازی هیچ ضرورتی ندارد چناچه در زمان امام این مسله مطرح شد حضرت امام آنرا نفی کردند از طرف دیگری جداسازی کلاسهای دختر و پسر نیاز به امکانات زیاد وهیات علمی کافی دارد اگر فضای آموزشی ، بودجه و امکانات لازم ، استاد وهیت های علمی به قدر کافی برای دو بخش پسران ودختران بطورجداگانه داشته باشیم و دانشجویان هم خودشان تمایل به این کار داشته باشد جدا بودن این دو و تفکیکش هیچ گونه اشکالی ندارد وخوب هم است و اما اگر اینها رانداشته باشیم هیچ ضروریتی نیست همت وتلاش ما باید این باشد که محیط را سالم سازیم وجوانانمان را خوب تربیت کنیم و در آنها مصونیت ایجاد کنیم زیرا که مصونیت غیر از محدودیت است و آنچه در اسلام اصل و مهم است ایجاد مصونیت در جوانان و سالم سازی محیط است نه جداسازی و ایجاد محدودیت که موجب ولع بیشتری می گردد!